. زمانی که لیبرالیسم در اروپا گل و میوه میداد، ما از آن محروم بودیم و اصلاً درکی از آن نداشتیم. اکنون که به پیری رسیده و علیل و بدخلق و خشن و سودایی مزاج شده است، ما به حرفهای خوش ظاهر متعلق به گذشته یا صورت انتزاعی آن دل خوش میکنیم.» رضا داوری اردکانی الف) در ذهن مشرقی عام، غرب مصادف با تجدد (مدرنیته) است بطوریکه حتی میتوان هر دو را مترادف یکدیگر انگاشت (غرب=مدرنیته): حال اینکه این مدرنیته خود خالص نیست.
اشتراک گذاری در تلگرام
گرایشی افسانه ای در انسانها وجود دارد که همه چیز بویژه گردش کائنات را منظم ببینند. اینْ احساس امنیت و آسایشی را به آنان القاء میکند که میتوانند شرایط را بر اساس تکرار پیشبینی کنند. در حالت کلی انسانها گرایش به نظم دارند تا بینظمی، چرا که در اعماق ذهن انسان اهمیت نظم به مثابهی هموارکنندهی امور زندگی نقش بسته است. از جانب دیگر که به قضیه بنگریم، در مییابیم که غایت همه چیز به سمت کمال است و در بی نظمیْ رسیدن به کمال ممکن نمیباشد.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت